عکس شله زرد نذری قرار_معنوی
یا علی (ع)
۱۷۹
۵۲۱

شله زرد نذری قرار_معنوی

۱۵ بهمن ۰۰
#قرار_معنوی لطفا کپشن رو مطالعه کنین
#شهید_یوسف_داورپناه
*شهیدی که جلو چشمان مادرش قطعه قطعه شد*

🌹 *مظلوم ترین مادر شهید*🌹

*میگفت من مظلوم ترین مادر شهید ایرانی هستم*
برام تعجب بود که یه مادر شهید خودش این حرف رو بزنه!!!😳
پرسیدم: منظورتون چیه حاج خانم؟
گفت: پسرم یوسف بعد از عملیات آزادسازی خرمشهر اومد مرخصی و به کمک ما اومد که تو مزرعه مون کار میکردیم.
کوموله ها ریختن و یوسف رو دستگیر کردن.
بهش گفتن به خمینی توهین کن.
ولی یوسف این کار رو نکرد.
به من گفتن به خمینی توهین کن.
گفتم هیچ وقت چنین کاری نمیکنم.
گفتن بچه ات رو میکشیم.
بازم قبول نکردم.
پسرم یوسف رو بستند به گاری و *جلو چشمم سر از تنش جدا کردن و با ساطور دست ها و پاهاش رو قطع کردن و شکمش رو پاره کردن و جگرش رو درآوردن*😭
گفتن به خمینی توهین کن.
بازم گفتم نه.
گفتن کاری میکنیم که از غصه دِق کنی.
من رو با جنازه تکه پاره شده یوسفم کردن تو یه اتاق و در رو قفل کردن.
۲۴ ساعت با جنازه پسرم تنها بودم.
بعدش در رو باز کردن گفتن *باید خودت پسرت رو دفن کنی.*
گفتم با من این کار رو نکنید،من طاقت ندارم روی صورت یوسفم خاک بریزم.😢
گفتن اگه این کار رو نکنی دستات رو میبندیم پشت ماشین و تو روستاها میگردونیمت.
شروع کردم با دستای خودم برای پسرم قبر در آوردن. *هر مشت خاک که برمیداشتم با گریه میگفتم یا فاطمةالزهرا، یا زینب کبری...*
انگار همه عالم کمکم میکردن برای حفر قبر پسرم.
قبر که آماده شد گفتن خودت باید خاکش کنی...
دلم گرفت، آخه *پسرم کفن نداشت که جنازه اش رو کفن کنم،گوشه ای از چادرم رو جدا کردم و بدن تکه تکه پسرم رو گذاشتم تو چادر.* نگاهم به جنازه اش که افتاد باز دلم گرفت، آخه نه نمازی بر جنازه خونده شد ، نه تشییعی شد، نه کسی بود دلداریم بده.😢فقط خدا خودش شاهد هست که یه خانم چادری بالای قبر وایساده بود و بهم دلداری میداد و میگفت صبر داشته باش و لا اله الا الله بگو...
*کنار قبرش نشستم و با دستای خودم یواش یواش رو صورت یوسفم خاک ریختم...*😭😭😭
به همین خاطر من مظلوم ترین مادر شهید ایرانی هستم.

هدیه به روح شهید *یوسف داورپناه* و همه شهدا و مادران شهدایی که دیگر در بین ما نیستند صلوات🌹
أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
...